جهاني شدن و بازارهاي مالي

 نویسنده:پرستو برومندفر                          
چكيده :جهاني شدن، اصطلاحي است كه از اواسط دهه 1980 متداول شده است و امروزه اغلب به جاي بين المللي شدن و فرامليتي شدن به كار مي رود. اين اصطلاح به گستره وسيعي از تغييرات اجتماعي، اقتصادي و سياسي دلالت مي كند و بنابراين تفسيرها و تعبيرهاي گوناگوني از آن شده است. بين المللي شدن را مي توان فرآيند درهم تنيدگي اقتصادهاي ملي از راه تجارت بين المللي دانست. از سوي ديگر فرامليتي شدن به مفهوم شكل گيري موسسات توليدي بر پايه عمليات برون مرزي، از راه سازمانها و موسسات چندمليتي است . همزمان با گسترش موسسات فرامليتي، پيشرفت تكنولوژي مخابراتي و كاهش مقررات و آزادسازي بازارها، زمينه اي براي جهاني شدن بازارهاي مالي فراهم آمده است.در اين ميان، كشورهاي توسعه يافته نيز با گسترده ترشدن بازارهاي رقابتي وپيوستن تعداد قابل توجهي از آنان به گات ،به ضرورت خصوصي سازي واحدهاي دولتي پي برده اندكه از هدفهاي آن مي توان به توسعه بازار سرمايه داخلي از راه رونق بخشيدن به بازاراوراق بهادار،گسترش مالكيت وسيع سهام، مشاركت قشرهاي مختلف مردم درسرمايه گذاري وافزايش كارايي بازارهاي مالي اشاره كرد . دراين مقاله ضمن مروري بر جهاني شدن و بازارهاي مالي ، اثرات جهاني شدن بر بازارهاي يادشده را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

مقدمه : اقتصاد جهان شاهد بين المللي شدن روز افزون است كه آثار آن در افزايش بازرگاني بين‌المللي، جهاني شدن توليد و جريان سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي، ديده مي شود. يكي از پديده‌هاي بسيار قابل توجه دهة اخير در اقتصاد جهاني‌، ادغام رو به افزايش اقتصادها در سطح جهان است. از ميان نيروهاي ادغام كنندة اقتصاد جهاني، مي‌توان به تجارت فرا مرزي اشاره كرد. فشارناشي ازتوسعه تكنولوژي بر فرآيند ادغام اقتصادي (‌جهاني شدن ) در دو دهة گذشته‌، باعث تغيير در ساختار بازارها و ظهور شركتهاي فرا مليتي يا چند مليتي شده است . ادغام اقتصادي در سطح جهان، در دو سطح خرد و كلان اتفاق افتاده است.اين ادغام در سطح اقتصاد خرد، بيشتر قابل مشاهده است، زيرا شركتها در ماوراي مرزها گسترش يافته‌اند و يا از راه سرمايه‌گذاري مشترك و همكاري با شركتهاي محلي، بدون شراكت در دارايي‌ها ( همكاري استراتژيك ) فعاليت شركتهاي مستقل را مرتبط كرده‌اند. در سطح كلان، ادغام اقتصاد جهاني از راه كاهش موانع تجاري و جريان آزادتر كالا و خدمات و عوامل توليد محقق شده است.

تعاريف
1. ادغام :ارتباط گسترده متقابل عوامل اقتصادي درماوراي مرزها.
2. اوراق بهادار: سهام ،اسنادخزانه و اوراق قرضه كه از راه كارگزاران در بورس موردمعامله قرارمي گيرند .
3. جهاني شدن : فرايندي از تحول است كه مرزهاي سياسي واقتصادي راكمرنگ مي كند، ارتباطات را گسترش مي دهد و تعامل فرهنگها را افزون مي سازد .
4. رقابت پذيري : كيفيتي است كه از راه حاكميت بازار و شكل گيري فعاليتها بر پايه مزيت نسبي و رقابتي محقق مي‌شود‌.
5. سرمايه گذاري مستقيم خارجي(
FDI)‌: سرمايه گذاري كه متضمن مناسبات بلندمدت بوده، منعكس كننده كنترل و نفع مستمرشخصيت حقيقي يا حقوقي مقيم يك كشور در شركتي واقع درخارج موطن سرمايه‌گذار باشد.
6. گات : موافقت نامه عمومي تعرفه و تجارت كه در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم مطرح و ميان 23 كشور امضا شده است‌.

بازارهاي مالي
بازارهاي مالي توسعه يافته وداراي ارتباط مناسب با مؤسسه‌هاي مالي در سطح بين المللي در يك كشور، به بهبود و پشتيباني رقابت پذيري آن كشور منجر مي‌شود . دارا بودن بازارهاي مالي كارآ‌، بهره مند بودن از يك بخش بانكي توسعه يافته و بهره گيري از خدمات مالي با كيفيت مناسب ، مهمترين عوامل رقابت‌پذيري كشوررا تشكيل مي دهند .
در سالهاي اخير،اهميت توسعه يافتگي بازارهاي مالي در رشد اقتصادي، جزء مباحث فراموش شده در اقتصاد توسعه بوده است. نخستين مطالعه براي سنجش تاثير توسعه يافتگي مالي بر رشد، که از زاويه روشهاي سنجش و مدل اقتصادسنجي، نقدهاي مهمي بر آن وارد است، توسط گلداسميت در سال 1969 ميلادي صورت گرفته است .
يک معيار براي ارزيابي قدرت بازار مالي در يک کشور، نسبت ارزش سهام شرکتهاي حاضر در بورس به کل توليد ناخالص ملي اين کشور است. چنين شاخصي نشان مي دهد که چه بخشي از سرمايه گذاريهاي کشور در بازارهايي که قدرت نقد شوندگي بالا دارند، خريد و فروش مي‌شود.
نظامهاي مالي را مي‌توان به دو گروه عمده طبقه بندي كرد:
1 . نظام مالي مبتني بر بازار اوراق بهادار؛
2 . نظام مالي مبتني بر بانك.

جهانی شدن منجر به کم رنگ شدن نقش مستقیم دولتها درفعالیت های اقتصادی می شود،برای نمونه دخالت دولت درجابه جایی سرمایه وتعیین نرخ های بهره وارز کاهش می یابد.
مزاياي بازارهاي مالي
1 . در شرايط رونق بازار هاي مالي، جرياني از بازار پول به طرف بازار سرمايه به وجود مي‌آيد.
2. بازارهاي مالي در صورت عملكرد درست، مي‌توانند اثر مثبت و قابل ملاحظه‌اي بر روي متغيرهاي كلان اقتصادي داشته باشند. توسعه بازارهاي مالي، نقش بسزايي در فرآيند رشد اقتصادي هر كشوري دارد، زيرا بازارهاي مالي كارآمد و مناسب، امكان جمع‌آوري و هدايت پس اندازها از منابع مختلف را به سمت فعاليتهاي توليدي فراهم مي‌كنند.
3 . بازار مالي، سرمايه ها را براي سرمايه گذاري در فناوري بسيج مي کند. بازارهاي مالي اين امکان را فراهم مي سازند تا با عرضه سهام شرکت در بازار بورس و يا عقد قرارداد با بانکهاي سرمايه گذار، منابع مالي مورد نياز خود را تامين کرده، در عوض سرمايه گذاران را در عوايد مالي پروژه خود سهيم کنند. بازارهاي مالي، از يک طرف با تامين پول مورد نياز کارآفرين به رشد فناوري و تجاري شدن ايده او کمک كرده، از طرف ديگر تشويق‌كننده‌اي براي سرمايه‌گذاران کوچک، براي سرمايه‌گذاري در اين فرصت ها هستند.
4 .بازارهاي مالي در زمينه‌ فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري، اطلاعات ايجاد مي‌کنند.
5. بازارهاي مالي نقش نظارتي قوي‌اي براي شرکتهاي بزرگ فراهم مي سازند. بهاي سهام يک شرکت، شاخصي است که رابطه تنگاتنگي با ارزش بنيادي شرکت دارد. بنابراين عملکرد مديريت شرکت، به سرعت خود را در بهاي سهام شرکت منعکس مي کند. بازارهاي مالي با عمومي کردن اطلاعات، تشويق شرکتهاي موفق و تنبيه شرکتهاي زيان‌ده، نقش نظارتي قوي‌اي را ايفا مي کنند که از بسياري از سيستم هاي نظارت بوروکراتيک موثرتر عمل مي کنند. با توجه به عدم تقارنهاي اطلاعاتي که در بازارهاي مالي وجود دارد و باعث مي‌شود تا موسسات وام دهنده اطلاعات کافي از کيفيت شرکت وام گيرنده نداشته باشند، اين نقش بازارهاي مالي تاثير مهمي در کاهش شکستهاي بازار در بخش وام و اعتبارات ايفا مي کند.
6 . بازارهاي مالي، ريسک سرمايه گذاري را تقسيم مي کنند. اگر سرمايه گذاران مجبــور باشند که خــودشان در پروژه‌ها سرمايه گذاري کنند، قـدرت تنوع سازي آنها به شدت کاهش مي يابد. حال آنکه نقد شـوندگي بالاتر در بازار سهام و امکان خريد سبد متنوعي از سهام، اين امکان را فراهم مي ســازد تا سرمايه گذاران خود را در برابر ريسک شرکتي، مصون کنند. اين ويژگي تمايل براي سرمايه‌گذاري در پــروژه‌هاي مرتبط با توسعه فناوري يا محصولات نــوآورانه را که به گونه اي طبيعي با ريسک بالا همراه هســتند افزايش داده، در نهايت به رشد فناوري در جامعه کمک مي کند. از طرف ديگر نهادهاي مالي که ماهيت بين نسلي دارند (مثلاً صندوقهاي بازنشستگي) اين امکان را فراهم مي‌کنند تا ريسکهاي ناشي از تحولات اقتصاد کلان که ممکن است تاثيرات منفي روي يک نسل خاص برجاي گذارد، به يک نسل ويژه منتقل نشود و بدين‌گونه تمامي نسل ها از جريان مالي هموارتري برخوردار شوند.

اثرات جهاني شدن بر بازارهاي مالي
1. باجهاني شدن‌، سرمايه با آزادي بيشتري حركت خواهد كرد. درنتيجه درصورت وجود زمينه‌هاي مستعد براي توليد، سرمايه درپي بهره‌گيري از استعدادها، به آنجاخواهد رفت.
2. جهاني شدن، منجر به كم رنگ شدن نقش دولتهادردخالت مستقيم در فعاليتهاي اقتصادي مي‌شود. به عنوان نمونه: درسطح كلان اقتصادي، دخالت دولت برجابه جايي سرمايه وبرتعيين نرخ هاي بهره و ارز وقيمت ها، كاهش مي يابد.
3. پس ازجهاني شدن وسيال شدن سرمايه ،شاهد بروز برخي بحرانها نظير بحران جنوب شرق آسيا(درسال1997)و مكزيك (درسال1994)بوده ايم. سيال شدن سرمايه و ورود بيش از اندازه آن به بعضي ازمناطق ، درصورت ضعيف شدن كنترل دولت،مي تواندباعث بروز بحرانهاي مالي دراين كشورها شود. جهاني شدن، هرچند دخالت مستقيم دولتها را كاهش مي دهد، ولي فقدان نقش نظارتي وسياسي دولت، مي تواند بحران‌زا باشد.

دربلندمدت آزادسازی بازار سرمایه از ضروریات آزادسازی اقتصاد کشور خواهدبود .

پيشنهادها
1. اجازه ورود به خارجيان در بازار اوراق بهادار ايران براي انجام معاملات دراين بازار، به صورتي كه ورود و خروج سرمايه و انتقال سودسهام دربانك مركزي ثبت شود، مثبت ارزيابي مي شود .
2 . امكان خريد سهام شركتها توسط خارجيان در محدوده درصد معيني (كه در صنايع مختلف متفاوت خواهد بود)قابل اعمال باشد . به عبارت ديگر خريد اوراق سهام بنگاه‌ها از درصد معيني از دارايي آنان، در مرحله اول تجاوز نكند و فقط طبق برنامه اي كه به تصويب بانك مركزي يا مقام كنترل كننده بازار سرمايه خواهد رسيد، قابل افــزايش باشد. در اين زمينه بايد انعطاف لازم با توجه به شرايط بازار سرمايه كشور، در نظر گرفته شود .
3 . از آنجايي كه كشــورمان بــراي توسعه اقتصــادي خود بيشتر احتياج به جذب
FDI دارد، جريان سرمايه در بازار اوراق بهادار در كوتاه مدت كمك چنداني به توسعه اقتصادي كشور نخواهدكرد، ليكن تاثيرمهم آن كاهش هزينه ريسك و در نهايت كاهش هزينه دسترسي به سرمايه خواهد بود كه، در موقعيت فعلي براي ايجـاد انگيزه براي سرمايه گذاري در كشور از اهميت زيادي برخوردار است‌.
4. دربلندمدت آزادسازي بازارسرمايه از ضروريات آزادسازي اقتصاد كشور خواهد بود.
5 . باتوجه به اينكه آزادسازي بازار سرمايه در كشور بسيار حساس است، تدوين برنامه اي براي اجراي اين مهم و كنترل بازارسرمايه و تنظيم بازار اوراق بهادار ضروري است .
6 . ايجاد بازارهاي اوليه براي جمع آوري سرمايه توسط سرمايه گذاران، اهميت بسيار دارد. بدون ايجاد بازار اوليه ، تامين مالي از اوراق بهادار، عملاً غيرممكن خواهد بود .

منابع :

1. غ ، اسماعيلي: جهاني شدن و جهاني سازي ، ماهنامه تدبير، شماره 155
2. م،م .بهكيش: اقتصاد ايران در بستر جهاني شدن ،نشر ني، سال1384
3. م . خليلي عراقي: توسعه و بازار سرمايه ، تدبير شماره 155 ، فروردين 1384
4. م. زماني فراهاني: پول،ارز،بانكداري،انتشارات ترمه،1378
5. س، سهيلي: شركتهاي فرامليتي( ابزار توسعه‌)، ماهنامه تدبير151
6. م(مترجم)،كاووسي: فعاليت موسسه مالي بين المللي درزمينه ليزينگ، ترجمه
Year book,World Leasing2004 ، ماهنامه تدبير 156 ،ارديبهشت 1384